مقصود او فشاندن جان عاشقانه بود
با
دشمنان محاربه کردن بهانه بود
هل
من مغیث گفتن فرزند بوتراب
بالله
که آزمایش اهل زمانه بود
حق
خواست باب فیض گشاید به روی خلق
نای
و نوای شور حسینی بهانه بود
گردید
دشت کرب و بلا، ساحل نجات
هر
چند بحر عشق، یمی بیکرانه بود
شد
یکه تاز رزم، شهی کز علو قدر
واجب
صفت به عرصهی امکان یگانه بود
جز
نای نینوای حسینی، به روزگار
هر
نغمه ی دگر که شنیدم فسانه بود
عارف بجنوردی
سلام
بی نهایت سپاس از این شعر زیبا
و ایام سوگواری اباعبدالله بر شما تسلیت باد.
پاینده و پیروز باشید .
سلام
این ایام برشما هم تسلیت باد.